پارساپارسا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

parsa jooni

دست خوری

مامان بیا دیگه گشنمه. اگه دیر بیای دستمو میخورماااااااااااااااااااااااااا نیومدی دیگه . باشه منم دستم میخورم الان صورتمم چنگ می زنم ...
25 اسفند 1392

بی خوابی های تو و خواب الودگی من

حسابی از دستت کفری ام اخه انصافم خوب چیزیه پسر! این رسم مردونگی نیست دست بردار از این کار.چه کاری؟؟؟ از ساعت ۱۱ شب تلاش واسه خوابوندنت شروع میشه اما هیچ وقت موفقیت امیز نیست.اگه دیگه خیلی خسته باشی و به من رحم کنی ۴-۴:۳۰ صبح میخوابی اما  شده تا ۸ صبح هم بیدار بودی تو طول روز هم سر جمع ۶ساعت میخوابی .نمیدونم چیکار کنم بد جوری تشنه ی خوابم اونم خواب شب .روز که خواب نمیچسبه.قبل از این هر جا پستونک میدیدم میگفتم پیف پیف واه واه من که ب پارسا پستونک نمیدم اما با عرض شرمندگی الان میگم اقای پستونک و واسش احترام زیادی قایلم .اخه تو این شبها ی جورایی همکار من شده تا وقتی بتونم چشمامو باز نگه دارم خودم در خدمتتم حتی تو طول شب چندبار دست و صو...
21 اسفند 1392

پروسه ی ختنه

سلام پسر ناز نازی من میدونم خیلی دیر به دیر آپ میکنم آخه تمام وقتمو گرفتی .نه به کارای خونه میرسم نه میتونم درس بخونم .تو این مدت غذاهام یا نپخته یا سوختس خوب بریم سر اصل مطلب که همون عمل طاقت فرسای ختنه است .که البته شما مثل یه مرد از پسش بر اومدی شیر مرد من.وقتی ٢١روزت بود یعنی ١٦ بهمن ٩٢ بردیمت واسه ختنه البته بگما از چند روز قبل دنبال یه دکتر خوب میگشتم که جراحی کنه اخه الان همه دکترا خودشون راحت کردنو حلقه میندازن که طی تحقیقاتی که داشتم اصلا مناسب نیست و از همه بدتر این که باید یه هفته تو بدنت میموند اما شما به شیوه ی جراحی با لیزر ختنه شدی .اون روز من و مامانم و عموت و بابابزرگت همراهبت کردیم.دکتر نذاشت من کنارت باشم مامانم...
16 بهمن 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به parsa jooni می باشد